آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

قدم های آهسته بهار 94

پسرکم درحالی برات مینویسم که فقط 2 روز مونده به  شکوفا شدن چهارمین بهار زندگیت . پاره تنم فکر کنم این آخرین پست سال 93 باشه که برات مینویسم گل پسرم  سال نو رو، نوید بخش افکار نو کردار نو وتصمیم های نو برای آینده زیبایت دارم                                      رنگ سفید دلم . برام عزیزترین بودی و هستی . تو همونی هستی که تموم سلولهای بدنم زندگی رو از نفس تو میگیرن . تو همون قلبی هستی که میگن میتپه ! تو همون صداقت واژه های کت...
27 اسفند 1393

چهارشنبه سوری 93

سلام جیگر طلای مامان شروع شب زیبای چهار شنبه سوری رو بهت تبریک میگم  امید دارم شب زیبا وبیاد ماندنی داشته باشی پاس دارم آتش جاوید را یادگار فطرت جمشید را چند روزی مانده بودش تا به عید آمد آتش در چنین روزی پدید بهر او آتشگهی آراستند از پلیدی و سیاهی کاستند پس از آن هر روز  در ایران زمین تا که آتش را پرستاری کنیم از اهورا طلب یاری کنیم آخرین سه شنبه سال 93 به زیبایی رخسارت مبارکت باش اول یکم خونه مامانی بودیم و یکم آتیش بازی کردیم وبعدش اومدیم خونه مهین جون عاشق این شیطنتهای کودکانتون هستم ...
26 اسفند 1393

جشن آخرسال

پسر قشنگم اسفند ماه ما رو به جشن پایانی سال از موسسه هوش وخلاقیت دعوت کرده بودن که حسابی بهت خوش گذشت بابایی غروب هم اومد ملحق ما شد واینم از جایزه  آرتینی این سبزه خوشگل با اون 2تا ماهی رو هم تو جشن به شما دادن   ...
25 اسفند 1393

پسرک مستقل من

ناردونه مامان ،امروز یکی از بهترین روزهای زندگی منه مثل سالهای گذشته آخه امروز تولدمه اما خدارو چندین مرتبه شاکرم که تو این روز اتفاقات زیبایی برای من رخ میده که مهمترین وخاص ترین چیز امسال برای من مستقل شدن جوجه کوچولومه  امروز قراره جیگر طلای من با دوستهای مهدش بره آتلیه وااااااااااااااااااای خدای من باورش برام سخته اما انگار این پسرک کوچولوی من داره یواش یواش واسه خودش مردی میشی خداجونم ممنون بابت این نعمت زیبایت  ...
17 اسفند 1393

خاطرات 93 به روایت تصویر

عاشق این ژستتم اولین لوازم التحریر آرتین پسری برای مهد کودک اینم کتاب ریاضی وعلوم جیگر طلام برا مهد کودکش آرتین.طاها.ستایش.علیسان.خانم ژاله چیان.طناز.امیر محمد.مبینا(همکلاسی های هوش وخلاقیت پاییز93)   ...
10 اسفند 1393

اسفند زیبا

بهمن هم تمام شد دفتر اسفند را باز کن برگ اولش را با کاغذی از جنس دلت جلد کن صفحه به صفحه اش را با امید خط کشی کن صاف ویکدست اینبار کمی خوش خط تر خط اول به نام خدا سلام اسفند ...................  نازنین پسرم من عاشق اسفندم واسفند یه رنگ وبوی دیگه ای برای من داره امید دارم هر روزمون به زیبایی دونه های برفی باشه که اولین روز اسفند به  خونه هامون بارید وامید دوباره ای به هممون داد خدایا شکرت بابت بارش این برکتت ...
1 اسفند 1393
1